جهنم خصوصی یک تارک دنیا

از جنون تا خط خطی

جهنم خصوصی یک تارک دنیا

از جنون تا خط خطی

جهنم خصوصی یک تارک دنیا

یک روز صبح بیدار شدم و دیدم که یک دیوانه ام
یک لحظه عاشق خودم هستم و یک لحظه از خودم گریزانم
با مرگ حرف زدم. با خدا کتک کاری کردم

تا عاقبت تسکینی بر من نازل شد

خط خطی کردم...

پی نوشت1: توضیحات تغییر خواهد کرد.
پی نوشت2: به روز رسانی دیر به دیر
پی نوشت3: چیز هایی را از وبلاگ سابقم منتقل خواهم کرد
در صورتی که مایلید با ماقبل 18 سالگی و روزهای ناشیانه ام آشنا شوید می توانید به همین آدرس در سرویس بلاگفا مراجعه فرمایید.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

با توجه به اینکه رشته ی من ادبیات فارسی است و خودم با نقایص زبان فارسی از نزدیک کلنجار می روم ، این مصاحبه ی کوروش صفوی با خبرگزاری ایسنا توجهم را جلب کرد و در پی آن نقد ها و بررسی هایی که به صحبت های این بزرگوار منتشر شده مطالعه کردم

متن مصاحبه و نقد های منتشر شده از آن در سایت فرا رو را در ادامه مطلب با درج لینک خواهم گذاشت.

ترجیح می دهم در این قسمت از پست ، نظر خودم را بگویم


خیلی برایم جالب است که منتقدان فکر می کنند دکتر صفوی ناگهان گفته همین فردا بیایید خط را عوض کنیم! 

ایشان یک پیشنهاد را با توجه به مطالعاتشان در طی سالهای طولانیِ "ادبیاتی بودنشان" مطرح کرده اند اما در مورد چگونگی انجام آن حرفی نزده اند.


همه ی ما می دانیم که زبان در طی دوره های مختلف ثابت نبوده همان طور که حتی در دوره ای زبان روزمره ی مردم پهلوی یا عربی بوده است. همان طور که آن زبان ها باقی نماندند، این زبان نیز می تواند منسوخ شود.

اما آقای صفوی کاری با زبان ندارند و راجع به اینکه تغییر خط هیچ صدمه ای به دین رسمی کشور نمی زند تأکید دارند. 

این سرسختی دیگر بزرگان برای من عجیب است! حتی من که فقط چند سال است به صورت آکادمیک وارد جهان ادبیات شده ام، به شدت نقایص خط را حس می کنم. 


احتمالا دلیل اینکه آقای صفوی راجع به چگونگی اعمال پیشنهادشان نظری نداده اند، به خاطر آگاهی ایشان از واکنش های غیر منطقی همکارانشان بوده . چرا که ایشان حتی نظرات دکتر صفوی را به دقت مطالعه نکرده اند و حتی با جمله بندی حرف هایشان هم آشنا نیستند!

فکر می کنم جناب صفوی می دانستند که این پیشنهاد بدون مطالعه ی دقیق پس زده خواهد شد و انرژیشان را برای توجیه این قوم لجوج و یک دنده تلف نکردند.


یکی از مسائلی که خیلی ها نمی دانند این است که زبان فارسی حتی در حوزه های تخصصی با کمبود لغت مواجه است!

از رشته ی خودم مثال می زنم.

ما به " کارکتر، پرسونالیتی، پرسوناژ " هر سه می گوییم شخصیت!

در حالی که سه تعریف کاملا متفاوت از هم دارند. به همین دلیل است که نویسنده ی دکترای ادبیات فارسی و استاد تمام دانشگاه علامه ، دکتر شمیسا و بسیاری دیگر از بزرگان در کتابهایشان درمقابل تیتر فارسی در پرانتز معادل انگلیسی اش را هم می نویسند.


این از نقایص زبان است. کسی نیست که بگوید شما آن قدر با نقایص زبانتان انس گرفته اید که در کنارش تعدادی حرف و واژه و مقادیری جوهر و کاغذ اضافه صرف می کنید تا آن نقایص را شفاف سازی کنید. خودتان هم از ضعفش خبر دارید و سعی می کنید آن را بپوشانید اما از یک اصلاح بنیادین سر باز می زنید. اگر کسی این مسائل را مطرح نمی کند و دانشجویان سست عنصر نیز قصد ندارند یک گام نو در رشته ی خودشان و زبان فنی شان باشند به معنی بی نقص بودن زبان نیست.( در همه ی رشته ها کلماتی از این قبیل وجود دارد و هیــــــــــچ کدام از رشته ها برای اصلاح زبان تخصصی رشته شان اقدامی نمی کنند) 


خیلی برایم مهم است بدانم چطور کسی که یک مقاله را حتی یک بار با دقت نخوانده جسارت می کند یک پیشنهاد و ایده را به باد انتقاد بگیرد

و اصلا چطور شرم نمی کند از اینکه خودش را یک چهره ی متخصص ادبیات می نامد!!!


باید ادبیاتی باشید تا بدانید که حتی موقع حرف زدن روزمره دقت و وسواس در انتخاب شکل چیدمان واژه ها چگونه است.

آن وقت است که نحوه ی خواندن و شنیدنتان هم تغییر می کند و می فهمید که فقط با یک کلمه پس و پیش شدن چقدر بار محتوایی یک جمله می تواند عوض شود.

در قسمت ادامه ی مطلب عین متن دو تا لینک زیر را گذاشتم تا اگر در باز کردن لینک ها به مشکل خوردید یا حجم مطلب بالا بود و کامل لود نشد حتما بتوانید آن را بخوانید

امیدوارم خواندنش برایتان جالب و کاربردی باشد و چیزی به دانش عمومی اضافه کند.


حرف‌های بحث‌برانگیز کوروش صفوی درباره‌ی خط فارسی- ایسنا


جنجالی که آقای زبانشناس به پا کرد! فرارو

حرف‌های بحث‌برانگیز کوروش صفوی درباره‌ی خط فارسی

» سرویس: فرهنگی و هنری - ادبیات و نشر
3-946.jpg

کوروش صفوی معتقد است، راه حلی برای مشکلات خط کنونی فارسی وجود ندارد، و پیشنهاد استفاده از خط رومیایی را مطرح می‌کند.

استاد زبان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و نایب‌رییس انجمن زبان‌شناسی ایران در گفت‌و‌گویی با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره‌ی خط فارسی و مسائل آن گفت: باید تفاوتی بین خط و نظام نوشتاری قائل باشیم. ابتدا تاریخچه‌ی خط و تفاوتش را با نظام نوشتاری توضیح می‌دهم. در خطوط امروز دنیا، پنج خط اصلی وجود دارد.

او سپس تشریح کرد: یکی از آن‌ها خطی است به نام «رومیایی» که نظام‌های نوشتاری مختلفی دارد. به اشتباه گفته می‌شود خط انگلیسی، آلمانی یا فرانسه، در صورتی که همه‌ی این‌ها خط رومیایی هستند، اما نظام‌های نوشتاری‌شان با هم متفاوت است. خط دیگر، خط «سیریلی» و نمونه‌ی بارزش، خط روسی است. دیگری خط «دِواناگِری» است، اکثر خط‌هایی که در هندوستان، نواحی آسیای جنوب شرقی و... به کار می‌روند، مأخوذ از این خط دِواناگِری هستند. خط بعدی خط «کانجی» و نمونه‌ی بارزش چینی و انشعابات آن مثل کره‌یی، ژاپنی و... است که همه مأخوذ از خط کانجی هستند. خط دیگری هم هست که برحسب قرارداد اسمش را خط «عربی» گذاشته‌ایم، در صورتی‌که سابقه‌ی تاریخی‌اش اصلا به عربی برنمی‌گردد. اگر تاریخ این خطِ موسوم به عربی را نگاه کنیم، مادربزرگ آن، یعنی شکل اولیه‌اش در تاریخ، خط «آرامی» است. این خط متعلق به زبانی به نام زبان آرامی بوده که امروز از بین رفته است. خط و زبان آرامی، یکی از خطوط و زبان‌های رسمی دوره‌ی هخامنشیان بوده است که امروز ما به آن «آرامی امپراتوری» می‌گوییم؛ یعنی خط و اختراع اَعراب نیست.

صفوی همچنین افزود: به‌جز این پنج خط اصلی، خط‌های دیگری هم هست که بیش از یک میلیون نفر از آن‌ها استفاده می‌کنند، اما به اندازه‌ی این‌ها کارایی ندارند؛ مثلا خط یونانی، ارمنی و اَمهری که در حبشه (اتیوپی) به کار می‌رود. باز هم خط‌های دیگری هست، اما مجموعه‌ی افرادی که با این خطوط دیگر زبان‌شان را می‌نویسند، حتا یک‌پنجم هیچ‌کدام از آن پنج خط هم نیستند.

او سپس درباره‌ی خط کنونی فارسی گفت: ما در اصل از «خط» عربی استفاده می‌کنیم و «نظام نوشتاری» فارسی داریم؛ یعنی خط عربی را گرفته‌ایم و برای این‌که بتوانیم فارسی را با آن بنویسیم، تغییراتی در آن ایجاد کرده‌ایم. یکی از عمده‌ترین تغییراتی که در‌ همان قرن‌های اولیه‌ی بعد از اسلام اتفاق افتاده، «اِعراب» و «اِعجام» است. سابقه‌ی اِعراب به ابوالاسود دوئَلی برمی‌گردد که می‌گویند فتحه و ضمه و کسره اختراع اوست. این شخص روی نظام نوشتاری کار و خط آرامی اولیه را مقداری تصحیح کرده است. اِعجام هم از روی لغتش که به «عجم» برمی‌گردد، احتمالا کار ایرانی‌ها بوده؛ نقطه‌گذاری‌های حروف را ایرانی‌ها انجام داده‌اند. سابقه‌ی خطی که ما امروز آن را عربی می‌نامیم، به سال‌ها پیش برمی‌گردد، در دوره‌ی هخامنشیان و بعد مأخوذ از آن، در دوره‌ی اشکانیان و ساسانیان از این خط استفاده می‌شده است. پس از نظر سابقه‌ی تاریخی، این خط به عربی ربطی ندارد و برحسب قرارداد به آن می‌گوییم عربی.

کوروش صفوی

این استاد دانشگاه در ادامه تشریح کرد: اگر بخواهیم بگوییم خط عربی خط مسلمانان است، باید دانست که دوسوم از مجموع مسلمانان دنیا از این خط استفاده نمی‌کنند. از بین کل جمعیت مسلمان دنیا، به‌جز «اَعراب مستعربه» مثل اَعراب نواحی بین‌النهرین، مصری‌ها و لیبیایی‌ها که در آغاز عرب نبوده‌اند و بعدا عرب شده‌اند، از این خط عربی فقط در ایران، پاکستان و افغانستان استفاده می‌شود، سایر مسلمانان دنیا مثلا در مالزی، اندونزی، ترکیه، کشورهای تازه استقلال‌یافته‌ی آسیای مرکزی و مجموعه‌ی وسیع مسلمانان آمریکا و اروپا، هیچ‌کدام از خط عربی استفاده نمی‌کنند؛ پس خط عربی نه به «عرب» و نه به اسلام ربطی ندارد.

او همچنین ادامه داد: خط‌ها را در رده‌شناسی خطوط به سه دسته تقسیم می‌کنند؛ یک دسته خط «واژه‌نگار» یا «اندیشه‌نگار» که هرکدام از حروف یا «نویسه»‌ها برای نوشتن یک واژه یا اندیشه است؛ مثلا خط کانجی که برای نوشتن چینی استفاده می‌شود، یک نمونه‌ی بارز از خط واژه‌نگار است. دسته‌ی دیگر خطوط «هجانگار» هستند، در این خطوط مثل خطوط اَمهری یا خطوط میخی «اَکدی» و «سومری»، هر نویسه بر یک هجا دلالت می‌کند. دسته‌ی بعدی خطوط «الفبایی» هستند که صدا‌ها را می‌نویسند. خط عربی هم جزو همین خطوط است، فقط اِشکالش این است که اگر صدا‌ها را به مصوت و صامت تقسیم کنیم، مصوت را نمی‌نویسد و فقط صامت‌ها را می‌نویسد. به همین دلیل وقتی من «ک»، «ر» و «م» را به دنبال هم بنویسم، نمی‌توان آن را خواند و فهمید که این «کَرَم»، «کِرِم»، «کُرُم» یا «کَرَم» به معنی «کَر هستم» است. این یکی از ایرادهای عمده‌ای است که خط عربی دارد و به همین دلیل هم شرایطی را برای ما ایجاد می‌کند که هرقدر هم که نظام نوشتاری‌مان را تصحیح کنیم، چون خط قرار است ثابت بماند، باز هم‌ همان مشکلات خود را خواهد داشت.

صفوی در ادامه عنوان کرد: امروز مجموعه‌ای از برجسته‌ترین زبان‌شناسان ایران، عضو پیوسته‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستند. اگر آقایان نجفی و سمیعی یا دکتر صادقی و دکتر دبیرمقدم را درنظر بگیریم، دیگر نمی‌توان گفت که این‌ها نمی‌دانند دارند چه می‌کنند. بسیاری از این‌ها استادان خود ما بوده‌اند، بقیه‌ی اعضای غیرزبان‌شناس فرهنگستان هم، زبان‌شناسی را کم‌تر از زبان‌شناس بلد نیستند.

او سپس درباره‌ی کسانی که عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی را مورد تمسخر قرار می‌دهند، گفت: به عنوان مثال، چون هنوز به من نگفته‌اند که عضو فرهنگستان بشوم، فکر می‌کنم که مسخره بکنم و بگویم این‌ها رفته‌اند و نشسته‌اند آن‌جا «کش‌لقمه» بسازند و از این حرف‌های بی‌خود بزنم. اتفاقا فرهنگستان یکی از جاهایی است که اعضایش را خیلی دقیق انتخاب کرده است و اعضای آن در کارشان وارد هستند. من نمی‌توانم بگویم که مثلا آقای دکتر ثمره زبان‌شناسی بلد نیست؛ چون آن موقع که من نمی‌دانستم زبان‌شناسی چیست، آن را از دکتر ثمره یاد گرفتم.

صفوی همچنین تأکید کرد: این مجموعه می‌دانند دارند چه می‌کنند. فقط مشکل این است که ما تمام مدت به سراغ تصحیح نظام نوشتاری می‌رویم و می‌گوییم فتحه و ضمه و کسره را بگذاریم، یا واژه‌ها را از هم جدانویسی کنیم، یا به جای همزه «ی» بزرگ بگذاریم یا نگذاریم. همه این‌ها تغییراتی است که روی نظام نوشتاری انجام می‌شود، اما خط ثابت می‌مانَد. این خط که ما به آن خط عربی می‌گوییم و از آرامی امپراتوری دوره‌ی هخامنشیان برای‌مان مانده است، قابل تصحیح نیست. به این دلیل که ماهیتا برای کاربردهای امروزی کارآیی ندارد.

او در ادامه تصریح کرد: اگر به سایر خط‌های دنیا نگاه کنیم، می‌بینیم که فلان خط برای 50 زبان در حال استفاده است، یا حتا یک زبان، سه چهار خط دارد. همین زبان فارسی خودمان دست کم سه خط دارد؛ یکی خط عربی که ما از آن استفاده می‌کنیم، دیگری خط سیریلی که در تاجیکستان استفاده می‌شود؛ یعنی فارسی را با خط سیریلی می‌نویسند، ما از خط رومیایی هم برای نوشتن زبان فارسی استفاده می‌کنیم، در اس‌ام‌اس زدن‌ها، کامپیو‌تر و حتا تابلوهای راهنما که اسامی خاص خیابان‌ها و... را به خط رومیایی می‌نویسند.

صفوی سپس اظهار کرد: هیچ مشکلی از این بابت نداریم که بگوییم اگر این خط دست بخورد، چه اتفاقی در فرهنگ و تمدن ما می‌افتد. نه، این خط از دوره‌ی هخامنشیان تا به حال که بوده، هیچ ربطی به هویت تاریخی نداشته و ندارد. در خیلی از جاهای دنیا هم نمونه‌هایی را می‌بینیم؛ مثلا ترکیه اصلا خط عربی را برداشت و خط رومیایی را به جای آن گذاشت و فکر نمی‌کنم به هویت تاریخی‌اش لطمه خورده باشد. متخصصانی هم که باید به سراغ نوشته‌های دوره‌ای که خط عربی استفاده می‌شد، بروند، آن خط را یاد می‌گیرند. این که مشکلی نیست.

او همچنین گفت: اگر بخواهیم به سراغ تصحیح این خط برویم و روی نظام نوشتاری کار کنیم و مثلا بگوییم از بین «ز»، «ذ»، «ظ» و «ض»، آن را که اول به ذهن‌مان می‌رسد و کاربردش بیش‌تر از بقیه است؛ یعنی «ز» را بگیریم و مابقی را به آن تبدیل کنیم و در مورد «ت» و «ط» یا «س»، «ص»، «ث» و همه‌ی موارد این‌چنینی هم همه را به یک مورد تبدیل کنیم، این کار مقداری در تصحیح خط کارآیی دارد، اما مشکلی را حل نمی‌کند. مشکل سر این است که این تصحیحات را هم که انجام بدهیم، باز مشکلات جدید به وجود می‌آید؛ یعنی به‌عنوان مثال «صابون» را با «سین» می‌نویسی و مردم بعد از مدتی می‌فهمند و یاد می‌گیرند که باید آن را چگونه بنویسند. اما به هر حال همین کار را هم که بکنی، باز خواندن نوشته‌های کهن مشکل می‌شود.

صفوی ادامه داد: آن‌ها که فکر می‌کنند با تغییر خط دیگر نمی‌توانند «شاهنامه»ی فردوسی و دیوان خواجه‌ی شیراز را به خط خودش بخوانند، این نگرانی با تصحیح خط هم پیش می‌آید. بنابراین این کار را هم در رسم‌الخط نمی‌کنند؛ می‌آیند به سراغ مواردی مثل این‌که در ترکیب «خانه علی» یک شش کوچک بالای «ه» بگذاریم یا یک «ی» بزرگ بنویسیم. عده‌ای می‌گویند با «ی» بزرگ بنویسیم، عده‌ای می‌گویند این «ی» بزرگ اصلا بی‌خود است. بعد دعوا می‌شود و در نهایت هم ولش می‌کنند. بنابراین اعتقاد من بر این است که ما هرقدر روی رسم‌الخط کار کنیم، هیچ دردی که دوا نمی‌شود هیچ، مقداری هم کارهایی می‌کنیم که هزینه‌اش به درد نتیجه‌ی کار نمی‌خورد.

او در ادامه گفت: اگر هزینه‌ای که ما برای خطمان می‌کنیم، در‌نهایت به این محدود شود که باید «کتابخانه» را جدا بنویسیم یا سر هم و به ساعت‌ها بحث در این‌باره کشیده شود، کاری راه نمی‌افتد. مطمئنا اعضای فرهنگستان هم به این مسأله واقف‌اند که خیلی به سراغ این‌ها نمی‌روند. در فرهنگستان شیوه‌نامه‌هایی برای نوشتن برخی از واژه‌ها می‌دهند، اما بیش‌تر از آن به سراغش نمی‌روند. اگر بخواهی دقیق به سراغ این موضوع بروی، اولین کاری که باید بکنی، این است که خط را عوض کنی. چون اصلا خطی است که با قرن بیست‌ویکم سازگاری ندارد. این مشکلی است که ما با خطمان داریم.

این استاد دانشگاه سپس اظهار کرد: یکی از امکانات این است که از خط رومیایی استفاده کنیم، اگر ما هم استفاده هم نکنیم، نسل بعد از ما در حال استفاده از خط رومیایی است؛ یعنی دیگر جوری نیست که من بتوانم جلویش را بگیرم. یک بچه‌ی ۱۶ ساله در طول روز پنج خط به فارسی نمی‌نویسد، اما در پیامک و کامپیو‌تر، 300 خط به رومیایی تایپ می‌کند. این خط خودش آرام آرام دارد جا می‌افتد؛ بنابراین اگر ما پیش‌بینی می‌کنیم که نسل بعدمان مسیر دیگری را جلو می‌رود، حداقل ما این مسیر را برایش درست کنیم. یعنی الآن که در استفاده از خط رومیایی، هیچ نوع هماهنگی‌ای بین بچه‌ها نیست، هرکس هرجور که دلش می‌خواهد، می‌نویسد. «او» را یکی با «u» می‌نویسد، یکی با «oo» و... .

او افزود: ما می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که اگر قرار است بچه‌ها از خط رومیایی استفاده کنند، حداقل یک هماهنگی بین‌شان باشد. ما می‌توانیم در این مسیر‌ها جلو برویم و می‌توانیم هم بگوییم نه، خطمان باید حتما همین خط عربی باشد. در این صورت، همین است که هست.

صفوی همچنین متذکر شد: باید یک چیز را همیشه به یاد داشته باشیم؛ خطوطی که مثل عربی، کانجی یا دِواناگِری یادگیری‌شان خیلی سخت است، باعث می‌شوند که تعداد بی‌سوادهای کشورهایی که از این خطوط استفاده می‌کنند، نه تنها کم نشود، مدام بیش‌تر هم بشود. محال است بتوانیم در چین روزی را درنظر بگیریم که مثل ایسلند، هیچ بی‌سوادی وجود نداشته باشد، چرا که خط رومیایی تصحیح‌شده برای نظام نوشتاری ایسلندی را در سه ربع ساعت می‌توان یاد گرفت، اما در خط فارسی که برای یادگیری‌اش باید این همه مشق بنویسیم، در نهایت از بچگی تا بزرگی هم بالأخره نمی‌فهمیم که اصطرلاب را باید با «سین» و «ت» نوشت یا با «صاد» و «طا»؟

او افزود: در خط دواناگری هندی‌ها مشکل به مراتب بیش‌تر از مشکل ماست؛ یعنی محال است بتوانند کل ملت‌شان را باسواد کنند. در هند مجموعه‌ی کسانی که با خط رومیایی مثل خط انگلیسی باسوادند، به مراتب بیش‌تر از کسانی است که خط دواناگری را می‌دانند.

این استاد دانشگاه در پایان تأکید کرد: این‌ها برنامه‌ریزی‌های زبانی خاصی می‌خواهد. اگر فرهنگستان که مطمئن‌ام همه‌ی این‌ها را می‌داند، بخواهد امروز روی چنین کاری اقدامی کند، فکر نکنید که همه موافقت می‌کنند، فکر نکنید که به راحتی می‌شود این کار را کرد. اما وقتی خط این است، در رسم‌الخط عوض کردن هم تنها می‌شود شاخ و برگ‌ها را عوض کرد. بیش‌تر از این نمی‌شود کاری کرد.



کد خبر: ۱۴۱۰۸۶

فرارو- پیشنهاد کوروش صفوی درباره تغییر رسم الخط فارسی واکنش های فراوانی را در جامعه دانشگاهی و ادبی ایران در پی داشته است. بسیاری از  پژوهشگران ادبیات فارسی این پیشنهاد را مورد نقد و بررسی قرار داده‌اند.

به گزارش فرارو، چندی پیش کوروش صفوی، زبانشناس و استاد برجسته دانشگاه علامه طباطبایی در پیشنهادی بحث برانگیز خواستار تغییر خط فارسی شد. وی با با برشمردن مشکلات خط فارسی در نهایت به این نتیجه رسید "اصلاح خط جوابگو نیست" و باید "خط فارسی را به خط رومی تغییر دهیم."

صفوی با بیان این که "خط فارسی با قرن بیستم سازگاری ندارد"، این مسئله را یکی از مهمترین مشکلات این رسم الخط دانست و گفت: «اگر ما از خط رومی استفاده نکنیم، نسل بعد از ما در حال استفاده از خط رومیایی است؛ یعنی دیگر جوری نیست که من بتوانم جلویش را بگیرم.» 

وی افزود: «یک بچهٔ ۱۶ ساله در طول روز پنج خط به فارسی نمی‌نویسد، اما در پیامک و کامپیو‌تر، ۳۰۰ خط به رومیایی تایپ می‌کند. این خط خودش آرام آرام دارد جا می‌افتد؛ بنابراین اگر ما پیش‌بینی می‌کنیم که نسل بعدمان مسیر دیگری را جلو می‌رود، حداقل ما این مسیر را برایش درست کنیم.»

صفوی  تغییر خط در ترکیه و تاجیکستان را به عنوان  نمونه‌های موفق ذکر کرد. 

به اعتقاد این استاد برجسته زبانشناسی؛ ما می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که اگر قرار است بچه‌ها از خط رومیایی استفاده کنند، حداقل یک هماهنگی بینشان باشد. ما می‌توانیم در این مسیر‌ها جلو برویم و می‌توانیم هم بگوییم نه، خطمان باید حتما همین خط عربی باشد. در این صورت، همین است که هست.

صفوی همچنین متذکر شد: «باید یک چیز را همیشه به یاد داشته باشیم؛ خطوطی که مثل عربی، کانجی یا دِواناگِری یادگیریشان خیلی سخت است، باعث می‌شوند که تعداد بی‌سوادهای کشورهایی که از این خطوط استفاده می‌کنند، نه تنها کم نشود، مدام بیشتر هم بشود.»

وی تصریح کرد: «محال است بتوانیم در چین روزی را درنظر بگیریم که مثل ایسلند، هیچ بی‌سوادی وجود نداشته باشد، چرا که خط رومیایی تصحیح‌شده برای نظام نوشتاری ایسلندی را در سه ربع ساعت می‌توان یاد گرفت، اما در خط فارسی که برای یادگیری‌اش باید این همه مشق بنویسیم، در ‌‌نهایت از بچگی تا بزرگی هم بالأخره نمی‌فهمیم که اسطرلاب را باید با «سین» و «ت» نوشت یا با «صاد» و «طا»؟»

سبحانی: صفوی از روی حساب و کتاب حرف می زند 
پس از انتشار این موضع کوروش صفوی توسط خبرگزاری ایسنا، بسیاری از پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی به این سخنان واکنش نشان دادند. 

دکتر توفیق سبحانی با بیان این که "کسانی که می‌گویند خط باید تغییر کند، باید آن را اجرا کنند تا ببینند مشکلاتش چیست."، افزود: «ممکن است در عمل ببینند مشکلات خط جدید آن‌قدر زیاد است که باید گفت رحمت به خط فارسی خودمان.»

وی افزود: «ما تا امروز هیچ کتابی نداشته‌ایم که زبان فارسی را با خط دیگری و از چپ به راست نوشته باشد. بنابراین نمی‌دانیم که این نوع نوشتن چه مشکلاتی ایجاد می‌کند و با تغییر خط چه پیش می‌آید. باید یک کتاب، به عنوان نمونه، «گلستان» سعدی را به این ترتیب بنویسیم تا ببینیم می‌شود آن را خواند یا نه.»

این استاد دانشگاه با اشاره به پروژه تغییر خط در ترکیه تاکید کرد: «ترکیه این کار را کرده است، اما بسیاری از کتاب‌های آن‌ها امروز در گوشه‌ی کتابخانه مانده و نمی‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.»

سبحانی در ادامه هنگامی که پی برد این پیشنهاد از سوی کوروش صفوی مطرح شده است، با اشاره به انتقادات خود از پیشنهاد تاکید کرد "دکتر صفوی از روی حساب و کتاب حرف می زنند، چرا که کارشان این است. اگر دکتر صفوی این پیشنهاد را داده باشند، من مقدار زیادی از حرف‌هایم را پس می‌گیرم!" 

کمالی سروستانی: تغییر خط شرایط خاصی می‌خواهد
کوروش کمالی سروستانی  پژوهشگر و مدیر دانش‌نامه‌ی فارس، در پاسخ به پیشنهاد کوروش صفوی مبنی بر استفاده از خط رومیایی به‌جای خط کنونی فارسی، می‌گوید، حتا اگر تغییر خط به صلاح و کارا باشد، جامعه‌ی امروز ایران آمادگی این تحول را ندارد. 

 کمالی سروستانی، گفت: « موضوع استفاده از «خط رومیایی» به عنوان کالبد زبان فارسی و نظام نوشتاری این زبان، بیش از 160 سال است که در بین روشنفکران و تجددخواهان ایرانی رواج دارد. از سال 1271 هجری قمری که میرزا فتحعلی‌ آخوندزاده الفبای پیشنهادی خود را «رسم الخط جدید اسلام» نامید، تا امروز که استاد کوروش صفوی بار دیگر این پیشنهاد را عنوان کرده‌اند، گفت‌وگوها و جدال‌های گوناگونی بین موافقان و مخالفان تغییر خط فارسی مطرح بوده است.»

وی با بیان این‌که  "مسأله‌ی تغییر خط هرچند گاه یک‌بار با شدت و حدّت شدیدی مطرح و پس از مدتی آتشَش به خاکستر تبدیل شده است"، گفت: «جناب صفوی نیز با همه‌ی دانش و تعهدشان نیک می‌دانند که تغییر خط نیازمند شرایط خاص سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و روانیِ جامعه است و جامعه‌ی امروز ایران آمادگی این تحول را ندارد؛ حتا اگر به صلاح و کارا باشد.»

این پژوهشگر همچنین اظهار کرد: «شاید بتوان با برخی دیگر از بزرگان هم‌داستان شد که می‌گویند تغییر خط فارسی نه ممکن است و نه لازم، اما ابداع خط جدید با الفبای رومیایی برای نوشتن فارسی در کالبدی جدید بویژه در متون فنی و نیز پیامک‌ها، ایمیل‌ها و تابلوها ضروری است و ما می‌توانیم دو خط با کارکردهای مختلف داشته باشیم.»

سجودی: تغییر خط ممکن است بحران ایجاد کند
فرزان سجودی، زبانشناس، نشانه شناس و استاد دانشگاه هنر نیز درباره‌ی پیشنهاد کوروش صفوی گفت که  تغییر خط ‌مشکلات ابزاری را حل می‌کند، اما به لحاظ فرهنگی مشکلی را حل نمی‌کند و یک بحران جدی ایجاد می‌کند. 

وی معتقد است که می‌توان مسائل خط فارسی را با برنامه‌ریزی زبانی حل کرد. 

سجودی گفت: «تغییر خط، نقاط قوت و ضعف، طرفداران و مخالفانی دارد. نقطه‌ی قوتش این است که مسائل و همه‌ی مشکلات خط فارسی را، حل می‌کند، خوانش‌پذیری خط خیلی بالا می‌رود. بعضی می‌گویند اگر ما به آن خط بنویسیم، تکلیف متون کهن‌مان مثل دیوان حافظ چه می‌شود؟ من در جواب می‌گویم که اتفاقا با آن خط می‌توان حافظ را به دقت و درست خواند، اما کسی که با ادبیات کهن آشنا نیست، با خط متعارف فعلی حافظ را صد بار غلط می‌خواند.»

وی در ادامه درباره‌ی جنبه‌های منفی تغییر خط فارسی، گفت: «در مقابل، ‌مخالفان تغییر خط، نقاط منفی تغییر خط را بیان می‌کنند. نکته‌ی منفی این است که خط فقط یک جعبه ابزار نیست، ‌بلکه در واقع یک فضای زیست فرهنگی است، به همین دلیل وقتی خط عوض می‌شود، ‌مشکلات را به لحاظ ابزاری حل می‌کند، اما به لحاظ فرهنگی حل نمی‌کند و فرد ناگهان به احساس فقدان تاریخ، از خودبیگانگی فرهنگی و ... دچار می‌شود، چون در واقع غریبه هستی و انگار به خانه‌ی یک بیگانه از فرهنگی دیگر وارد شده‌ای و حالا می‌خواهی زندگی خود را با ابزارآلات آن خانه اداره کنی. زمان می‌بَرَد تا بتوانی به آن خو بگیرید.»

این زبانشناس  تاکید کرد: «من هم خیلی دوست دارم خیلی انقلابی باشم و بگویم خط باید فردا عوض بشود. اما مسائل را بسیار روش‌مند بررسی می‌کنم، هم مشکلات این خط را، هم مشکلاتی را که تغییر خط به وجود می‌آورد، ‌می‌بینم. دفاع قدسی، آیینی، سنتی و آرمانی هم از خط نمی‌کنم. بعضی از دوستان خط را به هویت ملی و سنت‌های ما وابسته می‌دانند. حتا در دوران پهلوی، بسیاری از علما که با تغییر خط مخالفت می‌کردند، می‌گفتند، تغییر خط باعث کافر شدن مردم می‌شود. اما من این‌گونه به قضیه نگاه نمی‌کنم.»

شکراللهی: صفوی از جامعه مصرف کننده زبان فارسی شناخت ندارد
رضا شکراللهی، پژوهشگر و ویراستار نیز به انتقاد از ایده کوروش صفوی پرداخته است. وی معتقد است صفوی از جامعه‌ی مصرف‌کننده‌ی‌ خط فارسی شناخت کافی ندارد.

این پژوهشگر  عنوان کرد: «تنها معیاری که دکتر صفوی در آن مصاحبه مطرح و بر اساس آن استدلال می‌کنند، این است که قشری از نسل جوان هستند که به اصطلاح خودشان «پینگلیش» یا به قول دکتر صفوی «رومیایی» می‌نویسند و در آن دچار تشتت هستند. حال می‌گویند حداقل بیاییم شیوه‌نامه‌ای برای آن ارائه دهیم، اما من چون در فضای وب فعالیت می‌کنم،‌ با رسانه‌های دیجیتال خیلی سروکار دارم و سنم هم کمی کم‌تر از دکتر صفوی است و بیش‌تر بین جوان‌ها می‌چرخم، این رویکرد را غالب نمی‌دانم.»

وی سپس گفت: «در آغاز گسترش فضای وب در ایران، ما دچار کمبود پردازش در زبان فارسی بودیم، اما به مرور این اتفاق شکل معکوس گرفته است. از وقتی گوشی‌های هوشمند و نسخه‌های جدیدی از ویندوز و سیستم‌های عامل، آمده، این‌ها به مرور توانسته‌اند به زبان فارسی رسمیت ببخشند.».

شکراللهی  تاکید کرد که این خلاف تصور و شناخت ناقصی است که آقای صفوی از این قضیه دارند و بر اساس آن استدلال می‌کنند و پیشنهاد قطعی می‌دهند. من اشتیاق زیادی در کاربران می‌بینم که مایل هستند به جای پینگلیش یا رومیایی نوشتن،‌ فارسی بنویسند.

نظرات  (۱)

شیوه ی نگارش ما براساس فاز و توهمی ایجاد شد که هربار فرهنگستان ادب 
با تصمیم می‌گیره ساقی های مختلف رو امتحان کنه.
من خیلی با ادبیات در ارتباط نیستم اما چند واحد نگارش مطبوعات پاس کردم و 
می‌تونم بگم می‌فهمم چی میگی حتی مطبوعات و‌روزنامه ها هم دچار این اشتباهاتدهستن.


پاسخ:
نه مهشید. 
ببین فرهنگستان این مسائلو مطرح می کنه ولی خودش روش زوم نمی کنه
ینی ده هزار دفعه تا حالا جدا یا سرهم نوشتن کلمات یا پسوندهای دستوری و اشتقاقی مطرح شده ولی نصفه نیمه رهاش کردن چون خودشونم میدونن شر و وره و اصن نیازی نیست اینهمه وقت و انرژی براش بذارن. تغییری در مفهوم و خوانش کلمه در نهایت ایجاد نمیشه

منتها اساسا این اختلاف نظر شدید بین خود اعضای فرهنگستان و اینکه با هم هماهنگ نیستن خیلی مضحکه!!!
خودشونم میدونن بیخوده خط و دستور زبانشون و چقد کم و کاستی دراه ولی قبول نمیکنن

من به هر کس میگم زبان ما بایـــــــــد مذکر و مونث داشته باشه مسخره می کنه در صورتی که تو موقع ترجمه متوجه می شی چقدررررررر ترجمه ها گنگ و عذاب آور میشن وقتی مذکر و مونث نداری
زبان پهلوی عین زبان روسی و آلمانی بوده. مذکر مونث خنثی داشتن
جمع و مفرد و مثنی داشتن
اصن یه وضعیتی بوده. یه بخشیش باید برگرده. منتها زورشون میاد به مغزاشون فشار بیارن.میترسن مرگ مغزی شن!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی