یک روز صبح بیدار شدم و دیدم که یک دیوانه ام یک لحظه عاشق خودم هستم و یک لحظه از خودم گریزانم با مرگ حرف زدم. با خدا کتک کاری کردم
تا عاقبت تسکینی بر من نازل شد
خط خطی کردم...
پی نوشت1: توضیحات تغییر خواهد کرد. پی نوشت2: به روز رسانی دیر به دیر پی نوشت3: چیز هایی را از وبلاگ سابقم منتقل خواهم کرد در صورتی که مایلید با ماقبل 18 سالگی و روزهای ناشیانه ام آشنا شوید می توانید به همین آدرس در سرویس بلاگفا مراجعه فرمایید.